نوشته شده توسط : هاشم ملایجردی
سعدالدین حموی جوینی چون سعدالدین مدتی در حمام یکی از شهرهای دمشق یا جبل قاسیون اقامت داشته بهمین جهت به حموی معروف شده است. در بین ادبا اتفاق نظر در زاد روز مرگ وی وجود ندارد اما اجما کلی سال 586 را زاد روز حموی و سال 649 ه.ق سال وفاتش ذکر کرده اند. موید ثابتی به نقل از یک مجموعه خطی که در دانشگاه تهران نگهداری می شده است منقول از خط برادرش (شیخ صدرالدین ابوالمجامع ابراهیم حموی) نسبت وی را به خواجه عبدا... انصاری معروف به پیر هرات ذکر کرده است. ((محمدبن الموید بن ابی بکر جمال ابن عبدا... بن احسین علی بن ابن عبدا... محمدبن حمویه عثمان بن سعدالدین اوسعدبن نصرا... بن محمدبن الشیخ ابی اسمعیل عبدا... انصاری)) براین اساس شیخ سعدالدین حموی جوینی از عرفای قرن6و7 ه.ق است که در بحرآباد جوین سبزوار متولد شد،تحصیلات اولیه اش را در سبزوار و نیشابور گذراند و به منظور کسب فیض از محضر اساتید و مشاهیر وقت بمدت 25 سال از محضر اساتیدی چون خواجه نجم الدین کبری، صدرالدین قونوی و شهاب الدین خیوفی مستفیض و مفیض به شاگردانی چون شمس الدین طبری عزیز نسفی و ... گردید، وی را رائض به معنی رام کننده میدان دری و تازی و خسروایوان حقیقی و مجازی سیر وسلو ک از عین به یقین گفته اند. حموی سعدالدین بعد از مرگ معین الدین جاجرمی مدرس مدرسه نظامیه نیشابور شد و آورده اند که بعداز نیشابور به خوارزم رفت و به صحبت شیخ نجم الدین کبری پیوست و از او اجازه ارشاد یافت، سپس به موطن خود بحر آباد جوین بازگشت و خلعتهای شاهانه را فروخت وبا پول آن خانقاه خود راتعمیر کرد وی در روز عید قربان سال 650 ه.ق جان به جان افرین سپرد وبه لقاء ا... پیوست. یکی از شاگردانش قطعه شعری در ماده تاریخ وفات وی به شرح زیر سروده است: وفات شیخ(قطب)جهان سعد ابن حموی که نور ملــت اسلام و شمع تقوی بود بـــروز جمعه نـــماز دگـــر در بـــحر آبــــاد سال ششصد و پنجاه عیداضحی بود صاحب کتاب ریاض العارفین از کرامات وی این چنین نام برده است: گویند وقتی مدت سیزده روز از بدن وی منسلخ شده بود و وی به مانند قالبی بی جان افتاده بود پس از مدتی مذکور به خویش آمد سوگند خورد که از این کیفیت خبری ندارم، غرض فرید زمان و وحید بود. کتب حموی: 1- سجنجل الارواح و نقوش الارواح 2- سکینه الصالحین 3- قلب المنقلب 4- کشف المحجوب 5- محبوب المحبین و مطلوالواصلین که در آداب و اختلاف است به نوشته کتاب مجالس المومنین این کتاب در علم حروف است. وی در نظم و نثر فارسی و عربی مهارت داشته از جمله اشعار وی است: در هرچـه نــظر کنـــم تـو را بینــم مــن در دیــــتده مـن تـــوئــی کــه را بیـــنم مـــن جــز از تو که باشــد و کــه رابینـم مــن کــی بـاشــد و گـــــر بــود چـــرا بینــم مــن اندر دل من درون و بیرون همه اوســـت انـــدر تــن مــن جا و تن و خون همه اوسـت آنــجا چگــونــه کفــر و ایــمـان گـــنجــد نی چون باشد و جود مـن چون همه اوست میدان به یقین که هم بدوسیرازاوســت در کوه قدر شـــر هـــم از او خــیر از اوســت شور و شغب و مسـجد و میخانـــه از او و اشـــرب و فغـــان فتــنه و دیـــر از اوســت آنم که جهان چوحقه درمشت من است دیـــن قـــوت حــق زقوت پشــت مـن اســت کونین و مکان و هر چــه در عالم هست در قبضـه قــدرت و دو انگــشــت مـن اســت ای قدرت تو معتدل نـــه بـــالا ونه پسـت وی چشم تو مخمور نه هشیار و نه مســـت بــالجمله چنانـی که چنــان مــــی بایــد کس راتو چو محبوب نبوده است و نه هست کس نیست که او شیفته روی تو نیست سر گشته چو من در شکن موی تو نیســـت گویند بهشـــت جـاودان خــــوش باشـــد دانـــم به یقین که خوشتر از روی تو نیســت 2- امام الحرمین جوینی تحقیق درباره ی خاندان جوینی چندین رساله دکترا خواهد بود که پرداختن به آن در این سیاه مشق حق مطلب ادا نمی شود؛امیدوارم صاحبان قلمم و اندیشه بر این حقیر ببخشند. خاندان جوینی افرادی با فضیلت بودند که به دو گروه عمده می توان آنها را تقسیم کرد:الف- رجال سیاسی ب- روحانیون سیاسیون جوینی با نفوذ در دربار سیاسی حکم وقت و ایجاد موقعیت و مقامی مناسب در دستگاه تا حدود زیادی موفق به کم کردن خشونت و بی رحمی آنان نسبت به ایرانیان شدند. ابن اثیر در کتاب الکامل زاد روز امام الحرمین را سال 417 ه.ق ذکر کرده است اما در منابع دیگر سال 419 را زاد روز امام الحرمین می دانند محل تولدش را قریه آذادوار جوین و محل فوتش را قریه بشتقان نیشابور ذکر کرده اند که پس از فوت در مقبره حسین مدفون ساخته اند خلیفه ی نیشابوری بنقل از کتب ناریخی نوشته است امام الحرمین را در جوار مزار تلاجرد دفن کرده اند. به گفته ی ابن خلکان با گذشت چند سال جنازه وی را بیرون آورده نزد در کربلای معلی برده اند،می گویند در روز وفاتش بازارها را بستند و چهارصدتن از شاگردان او دوات و قلم را شکسته و یک سال در عزای وی نشستند. پدر وی رکن الاسلام ابو محمد جوینی بسال 438 ه.ق وفات یافت،عمویش علی بن یوسف بسال 436ه.ق وفات یافت پسرش ابوالقاسم مظفربن عبدالملک از فاضلان روزگار بود. از آنجائیکه جوینی در مکه و مدینه آمدو شد داشت و مفتی و مدرس بود و تمامی مسائل فقهه را موافق هر کدام از مذاهب اربعه که سوال می کردند فتوی می داد پاسخ می نوشت به همین جهت به امام الحرمین مشهور گردید. ابوالمعالی عبدالملک بن الشیخ ابن محمد عبدا... بن ابی یعغوب بن عبدا... بن ابی یعغوب یوسف بن عبدا... بن محمدبن حموی الجوینی فقیه شافعی ملقب به ضیاء الدین و معروف به امام الحرمین و مکنی به ابوالمعالی،در مدرسه بیهقی نیشابور نزد استاد ابوالقاسم اسکاف اسفراینی علم اصول آموخت بعد به بغداد و از آنجا به مکه رفت و چندی در آنجا متوطن شد ودر مدینه نیز درس می گفت. آورده اند مدت 30 سال کرسی نظامیه نیشابور که توسط خواجه نظام الملک سبزوار احداث گردید در اختیار امام الحرمین قرار داشت در این مدت شاگردان برجسته ای به جهان علم و ادبیات معرفی کرد از آن جمله: 1- ابوالمظفر خوافی 2- امام محمدغزالی توسی 3- کیای هراسی 4- ابوالقاسم حاکمی 5- حاکم عمر نوغانی توسی 6- ابوالمظفر ابیوی 7- ابوالقاسم انصاری 8- مسعود زورآبادی همچنین آورده اند همواره در محضر درسش بیش از چهارصد طلبه علم حضور داشتند. تالیفات امام الحرمین: 1- ارشاد فی اصل الدین 2- البرهان در اصول فقه 3- تلخیص ترقیب والرشاد 4- اسالیب فی خلاف الغیابی 5- العقیده النظامیه 6- الشامل در اصول دین 7- غنیه المسترشدین فی الخلاف 8- غیاب الصم در امامت 9- اللمع 10- مدارک العقول 11- مغیث الخلق فی اختیار الحق در ثبوت برتری مذهب شافعی بر سایر مذاهب 12- نهایه المطلب فی درایه المذاهب در فقه شافعی برای اطلاع بیشتر از حال و روزگار امام الحرمین رجوع کنید به؛ذکریا قزوینی، آثار البلاد و اخبار العباد ص 126-عقیلی آثار الوزراء ص 276- دکتر صفا، تاریخ ادبیات در ایران صص 264-176 جلد یک، صص176-235-255-921-1037جلد 2- دکتر عبدا... رازی تاریخ کامل ایران ص 244- سعید نفیسی، تاریخ نظم و نثر در ایران جلد یک صص 61-741 - دکتر صفا گنجینه سخن صص 130-132-146-یاقوت حموی ، معجم البدان جلد 3 ص 182- امین احمد رازی، هفت اقلیم جلد 2 ص 303- پطرشفسکی، اسلام در ایران ص325. 3- معین الدین جوینی معین الدین جوینی از مشایخ و وعاظ جوین در قرن 8 هجری قمری و از جمله نویسندگان و شاعران معروف عصر خود است وی در اشعارش معین و بندرت معینی تخلص می کرد ازدولتشاه به بعد همه جا او را با لقب شعری معینی یاد کرده اند. وی از مشاهیر ادبا و شعرای صوفیه می باشد که نخست علوم ظاهری را از فخرالدین اسفراینی اخذ کرده وسپس داخل حوزه ارشاد شیخ سعدالدین حموی گردیده است. معین اطلاعات دینی خود را همراه عرفان آمیخته تا سخنش دلنشین گردد،تحصیلات اولیه اش را در جوین گذراند و پس از طی مدارج کمال در علم به شاگردی فخرالدین بهشتی مولف شرح فرایض اختصاص یافت و در تصوف مرید و پیرو خاندان سعدالدین گردید. معین در عهد سلطنت ابو سعید بهادر(736)از خراسان به عراق و آذربایجان سفر کرده و محل عنایت خواجه غیاث الدین محمد بن رشید الدین فضل ا... وزیر قرار گرفت و در همدان اقامت گزید و سپس از آنجا به بغداد و مکه و مدینه رفت وبعد از ادای فرایض به خراسان باز گشت. در حال حاضر آرامگاه وی در روستای انداده قرار دارد هر چند که سندی دال بر این نیاز به کاوش باستان شناسی دارد که کمک شایانی به رفع این مجهول می کند.در جوار این آرامگاه ،ارامگاه شهداء احداث گردیده است وی سال 781 ه.ق وفات یافت. اثر معروف او به فارسی کتاب مشهور نگارستان است که به تقلید از گلستان شیخ اجل سعدی در عهد سلطان ابوسعید و وزیرش غیاث الدین محمد نگارش یافته و به نام مراد معین الدین یعنی سعدالدین یوسف حموی آراسته شد. در تصنیف این کتاب مشوق او پدرش بوده است، نگارستان بسال 735 ه.ق به اتمام رسید و معین الدین آن را به هفت باب تقسیم کرد. 1- مکارم الاخلاق 2- در صیانت و پرهیز گاری 3- در حسنی معاشرت 4- درعشق و محبت 5- در وعاظ و نصیحت 6- در فضل و رحمت 7- درفوائد متفرقه هر یک از ابواب همراه با حکایت کوتاهی است به شیوه سعدی و نثر و نظم در هم آمیخته که تا میزانی توانسته است آثار قلم آن استاد را در طریق دشوار انشا نماید و توفیقی در پیروی از آن شتاسای راه حاصل نماید. در کشف الظنون آمده است که ابتدای این کتاب شروع شده با جمله حمد و سپاس خدایی را که از الخ... و بنام بهادرخان آن رر تالیف کرده است. مشایخ بهرآبادی آن کتاب را پیشکش الغ بیگ گورگان کردند به وقتی که سلطان مشارلیه در محل یورش عراق به زیارت اکابر بهرآباد آمده بود و پادشاه فرمود تا آن کتاب را نوشتند به خوب ترین خطی و تکلیفی و دائما آن کتاب را مطالعه فرمودی و پسندیده داشتی و آن کتاب در ماورالنهر شهرتی عظیم یافته است اما در خراسان کم بدست می آید و الحق نسخه ی مستعدانه است از اشعار اوست: از زلــــــف پریشان تـــو آشفته تــرم من در کوی تو سر گشته چو باد سحرم من چون گل به هوای تو گریبان زده ام چاک شــب بـه سحر غرقه به خون جگرم من تــا بـود کـه بیـابیم زگلستان تــو بــویــی عمریســت کـه چون باد صبا در بدرم من 4- خواجه شمس الدین خواجه شمس الدین از روز راء بنام ایران است که در بسط و نشر علم و عمران و آبادی خدمات شایان تحسین انجام داده و از نویسندگان و شعرای عالیقدر بشمار می رود(محمد مدرسی زنجانی، سرگذشت و عقاید فلسفی خواجه نصرالدین توسی،ص66انتشارات امیرکبیرسال 1363،تهران). از سال 661تا683 به وزارت هولاکو و اباقا و احمد تکودار اشغال داشته و در آخر فخرالدین قزوینی مستوفی نزدارغون خان سعایت نمود و او را به تهیه سم برای قتل باقاخان متهم کرد و ارغوان خان در چهارم شوال سال 683 او را در حوالی اهر بقتل رسانید و پس از اندک زمانی چهار پسر وی یحیی و فرج ا... و مسعود و اتابک نیز کشته شدند فقط یک پسرش ذکریا نام سالم ماند. شمس الدین ذوالسانین بوده و به زبان های فارسی و عربی هردو شعر می گفت عده بسیاری از شعرا او را مدح گفتاه اند از آن جمله سعدی شیرازی قصایدی چند در مدح وی سروده است. خواجه نصرالدین توسی رساله او صاف لاشراف را به نام وی نگاشته است غزل زیر از سروده اوست: یـــــا تـــو از مــن وفـــا بیــامــوز یا تو زمن جفا بیــامــوزم تـو زمن شرم و من زتو شوخی یــا بیــامــوز یــا بیــاموزم تو چه دانی که چیست دلداری بــاش تا من تو را بیاموزم بــا تــو چنـــدان وفــا کنم جـانا کین جهان را وفا بیاموزم تـــرد شــوخــی زعــالمی ببرم گرز تو یک دغـا بیــامــوزم بــه کدامین دعات خواهم یافت تـــا روم آن دعـا بیــامــوزم پـــرده بــــردارم تـــا خــلائــق را ســوره والضحــی بیاموزم حسن مروجی در کتاب تذکره سخنوران بیهق ص 372 می نویسد، هارون جوینی، فرزند خواجه شمس الدین محمد جوینی صاحب دیوان، رک مجمع الفصحا ج3، از اوست: مـــــرد بــاید کــه دانــش آموزد تا ز هر کس شریفتر باشد خاک بر فرق متمری که کاو را آلــت خــواجــگی پدر باشد شرح کاملتر در تاریخ نیشابور آمده که مزید استحضار عینا نقل می شود(تاریخ نیشابور موید ثابتی.انتشارات انجمن آثار ملی «توضیح به جهت اثبات ارتباط فرهنگی نیشابور با جوین مطالب عینا آورده شده زیرا معتغدند جوین جزئی از نیشابور بوده است».): شمس الدین محمد صاحب دیوان جوینی مدت 22 سال از طرف اباقاخان پسر هولاکو سمت وزارت داشت و برادرش عطاملک جوینی 24 سال فرمانروای بغداد و عراق عرب بود این هر دو برادر از قریه آزادوار جوین بودند، منتخب الدین بدیع اتابک رئیس دیوان رسائل سلطان سنجر خان بهاءالدین محمد جوینی بود،که در سال 644 از طرف امیر ارغوان بحکومت آذربایجان و گرجستان و روم منصوب بود.این شخص در سال 588 موقعیکه سلطان تکش خوارزم شاه در تعغیب آخرین پادشاه سلجوقی به ری می رفت و از قریه آزادوار عبور کرد بخدمت سلطان تکش رسید و از همان موقع مصدر امور واقع شد[به نقل از مقدمه تاریخ جهانگشای جوینی بقلم مرحوم علامه قزوینی] یک سال بعد از اینکه هولاکو بغداد را مسخر ساخت و مستقیم خلیفه عباسی را بقتل رسانید عطاملک جوینی را فرمانروای بغداد و عراق عرب و روم کرد و این در سال 657 بود و وزارت ممالک تابعه خود را به شمس الدین محمد صاحب دیوان جوینی تفویض نمود و حکومت ولایات عراق و اصفهان را به بهاءالدین محمد پسر شمس الدین محمد داد(به نقل از مقدمه علامه قزوینی در تاریخ جهانگشا جلد اول)در دوران حکمرانی هولاکو و اباقا آن در منتهای قدمت و شوکت بودند شرف الدین هرون پسر دیگر شمس الدین محمد صاحب دیوان که از فضلاء و دانشمندان عصر خود بود دختر احمد بن مستعصم خلیفه عباسی را به زنی گرفت و دختر علاءالدین عطاملک جوینی نیز زن ابوالمجامع ابراهیم بن شیخ سعد الدین حموی بود. شمس الدین محمد و برادرش عطاملک جوینی بعداز چندین سال حکمرانی با اقتدار عاقبت مانند سایر وزراء پادشاهان مغول ساقط شدند و عطاملک جوینی بعد از حبس و مصادره اموال در بغداد وفات یافت و شمس الدین در نزدیکی اهر در سال 683 بفرمان ارغوان بقتل رسید شرف الدین هرون با سایر اولاد های جوینی نیز مقتول گردیدند و در اندک زمانی بکلی آثار آنها محو گردید. سخن سرای والامقام شیخ سعدی شیرازی را در مدح عطاملک و صاحب دیوان جوینی اشعار و قصایدی است که در دیوان او درج است- خواجه نصرالدین طوسی نیز کتاب او صاف الاشراف را بنام شمس الدین محمد صاحب دیوان تالیف کرده است،همام الدین تبریزی نیز قصیده ای باین مطلع: خانه امروز بهشت است که رضوان اینجاست وقت پروردن جان است که جانا اینجاست این بیت شعر به نقل از دیوان همام الدین تبریزی که به اهتمام مولف این کتاب (تاریخ نیشابور- موید ثابتی در سال 1333در تهران به چاپ رسیده است)قطعه ذیل را شمس الدین محمد صاحب دیوان جوینی در روز های آخر عمر خود سروده است. وقتی که داشتم دل و دینی چونم مردمان دائــم رعــایــت دل درویــش کــردمـــی خــود بــد نـکردمـــی و اگـر کردمی بسهو خـود راز بــس مـلامت دل ریش کردمی امروز روشنـــم شد کـانـــها کــه کرده ام با کس نکردمی همه با خویش کردمی چــون دیدنی است باز بد و نیک در جهان ایکاش نیکی از همه کس بیش کردمی رباعی ذیل را صاحب دیوان جوینی در رثاء مرگ پسرش بهاءالدین محمد که حاکم اصفهان بود ساخته است. فــرزند محمــد ای فـلک هندویت بـــازار زمــانـه را بهــــا یــک مــویـت تو پشت پدر بدی از آن پشت پدر خم گشت چو ابروی بتان بی رویت غزل ذیل منسوب است به شمس الدین محمد صاحب دیوان جوینی و بطوری که ملاحضه می شود یک مصراع آن را خواجه حافظ شیرازی در مطلع یکی از غزل های خود تضمین نموده است.در مجله یادرگار شماره 8صفحه 61مرحوم علامه قزوینی این غزل را از کتاب نفایس الفنون نقل کرده که متعلق به اینجانب (موید ثابتی) است نیز این غزل درج شده بدون اینکه نام گوینده آن نوشتهباشد.کتاب نفایس الفنون تالیف محودبن محمود آملی است که آن را بنام شاه ابوالاسحق بن محمود شاه در حدود سال 750 هجری تالیف نموده است: کلبــه احــزان شــــود روزی غـــــم مـــخـور بشکفد گلهای وصل از خار هجران غم مخور گــرچــه گـردون از بد دوران دون سر گشته آیـد ایــن سـر گشتگی روزی بپایان غم مخور درخم چوگان او چون گوی سر گردان مباش هســت در هـر حــال ایـزد کارگردان غم مخور هــر غمــی را شـادی دروی بود دل شاددار هیچ دردی نیست کورانیست درمان غم مخور بی سحر هرگز نمــاند شـام بی تابی مکن هرچه دشوار است گردد روزی آسان غم مخور قناتی نیز بنام قنات صاحبیه وجود داشته است که از مستحد ثات صاحب دیوان جوینی بوده است. شاعر معروف سید حسین غزنوی الدین محمدبن حسین مشهور به اشرف که در سال 565 در قریه آزادوار وفات یافت مدفنش در همین قریه است.قبر وی دارای بقعه و بارگاهی نسبتا عالی بوده که فعلا در حال ویرانیست(از آثار تاریخی که مرحوم ثابتی کتاب تاریخ نیشابور را نوشته دوبار بنای مذکور استحکام بخشی و مرمت حفاظتی شده است). مردم از اطراف به زیارت قبر او می آیند.وی بمناسبت سیادت در زمان حیات خود نیز مورد اعتقاد مردم بوده است و به او ارادت می ورزیده اند.سیدحسن غزنوی در زمان مسعود بن ابراهیم پادشاه غزنوی و بهرامشاه بوده و به عراق سفر کرده در موقع مراجعت به خراسان مدتی در این قصبه که مرکز جوین بوده است اقامت داشته و در همانجا وفات یافته است این بقعه وبارگاه دلیل احترام و اعتقادیست که مردم در آن زمان به این شاعر خوش بیان داشته اند(نقل به مظمون تاریخ نیشابور تالیف موید ثابتی،به دلیل پاس داشت میراث مکتوب مطالب عینا نقل گردید). 5- آرامگاه منسوب به خواجه نجم الدین معروف به خواجه نجم الدین کبری موقعیت جغرافیایی این ارامگاه به فاصله ی 100 متری شمال غرب روستای زیرآباد از توابع بخش جوین و بفاصله حدودا 90 کیلومتری شمال غرب شهر سبزوار قرار دارد. خصوصیات معماری بنا پلان بنا پلان نبا از انواع برج مقبره است، بقایای معماری موجود حکایت از مستحد ثاتی در اضلاع؛ جنوب،شمال وغرب بنا متصل به گنبد خانه دارد.بر بدنه ی دیوارهای گنبد خانه آثار طاق حکایت از الحاقاتی مستطیل شکل در طرفین بنادارد؛عناصر تزئینی بجا مانده،مقرنسها گچبری های محرابی حکایت از اعتبار و مورد توجه بودن بنا در زمان حیات بنا دارد.پی سازی بنا از سنگ به ارتفاع حدودا80 سانتی متر از سطح فعلی است. پلان بنا از داخل هشت ضلعی و از بیرون تا ارتفاع حدود 6 متری چهار ضلعی است و ادامه آن که ساقه گنبد محسوب می شود منشور شانزده ضلعی و به ارتفاع حدودا5 متری می باشد.گنبد بنا دو پوش و شانزده وجهی است.قسمت خود (تیره پوشش دوم گنبد)از بین رفته لذا نزولات طبیعی مستقیما به آهیانه (پوشش اول گنبد از داخل زیر تیره) برخورد کرده؛ این موضوع باعث طلبه کردن اندود گچ در گنبد و نهایتا ریزش این عناصر شده و در اثر هوازدگی و فرسایش روند روبه تخریب بنا تشدید گردیده است .همچنین حذف فضاهای جنبی و تخریب آنها توسط عوامل انسانی و طبیعی باعث رانش گنبد گردیده که شکاف گنبد موید این موضوع است.و بطور ریتو تقارن و تعادل بنا به هم خورده است ممکن است این شکاف ناشی از نشست پی هم باشد؛که در نتیجه نیاز به آسیب شناسی علمی با حفر سونداژهائی در بنا دارد.بررسی آسیب شناسی بنا از حوصله این کار بیرون است که در این مختصر مجال پرداختن به آن نیست آرزو است مسوولین نسبت به حفظ و احیاء این اثر ارزشمند با توجه به وضعیت آن به صورت اورزانسی اقدام نمایند. پ- پلان فضاهای جنبی از انهدام ا لحاقات بنا در اطراف توده هائی آجری بوجود آمده که این آجرها بعضا توسط اهالی در بنای منازلشان استفاده شده است،هر چند از انهدام این بنا تقریبا شکل پشته نسبت به سطح اطراف بوجود آمده لیکن از ته رنگ پلان آن می توان نسبت به بازشناسی پلان اولیه که تقریبا مستطیل شکل است پی برد. ارتباط فضای داخلی بنا با فضاهای جنبی با چهار در گاهی از چهار سمت جغرافیایی صورت می گرفته، در حال حاضر فقط در گاهی ضلع شرقی بنا باز است.در اضلاع داخلی طاقنما های رفیع کم عمق به صورت مستطیل و مربع شکل قرار دارد،آهیانه گنبد از نوع عرقچین و رفیع روی ساقه هشت ضلعی نهاده شده است،ارتفاع خود گنبد تا کف بنا حدودا 12متر است. اندود گچ بر بدنه داخلی بنا دیده می شود که چشم نوازی خوبی در بنا با توجه به نقش محرابی گچی در طاقنما های فوقانی دارد؛حفاریهای غیر مجاز در جای جای این بنا مشهود است.واحتمالا سردابه بنا توسط حفاران غیر مجاز از بین رفته است. چ- قدمت بنا با توجه به اسلوب معماری بنا و تزئینات گچی محراب شکل،طاقنما های رفیع و باعنایت به پلان از انواع نوع برج مقبره و مقایسه این بنا با برج درویش عزیز در بابل ، برج قربان در همدان،همچنین برج های مقابر کاشان و قم، ثبوت این بنا در قرن 7 محرز است. د- شخصیت مدفون در بنا در عرف محلی به بنا قبر نجم الدین می گویند،اما در میان آگاهان محلی بنا منسوب به آرامگاه خواجه نجم الدین کبری بنیانگذار سلسه کبرویه است. آقای رجبعلی لباف خانیکی در مجله وقف میراث جاویدان، مقاله ای ارائه داده است در آن مقاله، استناد به شجره نامه ی بدست آمده از شیروان شده که توسط آقای سید حسین ظهیری در اختیار میراث فرهنگی قرار گذاشته است،این سند را اینجانب به هنگام مرمت در آزمایشگاه نسخ خطی توس مشاهده کرده ام. این سند چون از جانب سبزواری ها و جوینی ها ارائه نشده، بدیهی است به دور از هر گونه جانبداری و تعصب و احیانا سیاسی کاری است لذا به شرح آن از زبان وقلم اقای رجبعلی لباف خانیکی پدر باستان شناسی خراسان و استاد گرییم می پردازیم: طول شجره نامه حدودا 8 متر عرض آن 43 سانتیمتر که بعد از سرلوحه تذهیب با بسم ا... الرحمن الرحیم آغاز و به سنه((عشرین و تسع مائه بعد از هجره اشرف المرسلین و خاتم النبیی صلوات ا...سلامه علیه و علی ا... الجمعین)) ختم شده است.شیوه نگارش سند ثلث و تزیین آن قاب بندی های بین و کناره سند می باشد.مهره های متعدد در دوره های مختلف آن را تایید کرده اند. قسمتی که مربوط به خواجه نجم الدین کبری و جوین است: ((...المیرزا حسن الاول ابن خواجه شمس الدین الکبری ابن جواجه جمال الادین الکبری و مدفن سادات الا ربعه فی جوار کثیر الانوار خواجه نجم الدین کبری فی صفحه الجوین فی قریه بقاک کبیره لها زیرآباد و النجم رالدین الکبری کان صاحب الریاضیات و صاحب الفتوات و صاحب المحمدین یعنی مجدالشریعه و مجدالطریقه و فخرالعرفان و مرجع الفقراء و هوابن خواجه کمال الدین کبری ابن خواجه جلال الدین الکبری و ابن خواجه علاء الدین الکبری ابن خواجه عبدالعظیم الکبری ...پایان سطر 62سند)). تحلیل این بخش سند: این بخش سند دلالت دارد بر اینکه چهار نفری که پیش از نجم الدین الکبری نام برده شده اند و بعد از حیات او حیات داشته اند جزوسادات کبرویه بوده و بخاطر حرمت و قداست خواجه نجم الدین در جوار آرامگاه او در زیرآباد به خاک سپرده شده اند،بنابراین مجموعه معماری منسوب به آرامگاه خواجه نجم الدین باید حداقل متعلق به چنج نفر باشد،دیگر اینکه ، خواجه نجم الدین کبری شخصیتی عرفانی و صاحب فتوا (مرجع) و پیشه ای شریعت و طریقت و دادرس تهید ستان بوده،و همچنین شخصیتی شایستگی این را داشته است، که مورد توجه و عنایت مردم باشد با این وجود از او با نام نسب فوق الذکر در هیچ کتابی اعم از کتب فرهنگ،انساب،تذکره،رجال و تواریخ اسم برده نشده است و هر جا نام (نجم الدین کبری)به میان آمده با آب و تاب شیخ نجم الدین کبری خیوقی را توصیف کرده اند که بسیاری از خصوصیات او با این خواجه نجم الدین مشابهت دارد،او را هم از مشاهیر عرفا و اکابر صوفیان دانسته اند و مکنی به ابوالجناب و ملقب به نجم الدین و طامه الکبری نام برده اند. آقای رجبعلی لباف خانیکی با توجه به متون اقدم واصح و نبود نام نجم الدین الکبری زیرآباد جوین در تذکره ها و...گفته بنایی به سبک گنبدهارونیه توس در خیوه وجود دارد که به نام آرامگاه نجم الدبن کبری در زیرآباد دانست که شخصیت اسطوره ای او باعث خلق افسانه شهادت حماسی او شده است یا نه؟ اگر نه چرا جای شخصیت بزرگ و والای خواجه نجم الدین کبری مدفون در زیرآباد در متون خالی است؟ نظر شخصی نگارنده (عبدا...زاده) الزام فوت خواجه نجم الدین کبری با توجه به متون اقدم واصح در خوارزم محرز نگردیده:مولف جهانگشای به قتل او در واقعه ی خوارزم اشاره ندارد،ابن اثیر در کامل ضمن حوادث سال 618 و همچنین در طبقات الشافعیه سبکی هم اشارتی به شهادت او در خوارزم نیست،مولف جامع التواریخ هم به کشته شدن خواجه با توجه به اینکه کشته شدگان را بعد از واقعه ی خوارزم بررسی کرده اند،با عنایت به موارد مذکور و با رویکرد که سندی متعلق به دوره صفویه مبنی بر مدفن خواجه نجم الدین الکبری در زیرآباد جوین کشف گردیده همچنین در باور قبلیسالخوردگان جوینی بنقل سینه به سینه از نیاکان خود مدفن خواجه را در زیرآباد جوین می دانند وسندی دال بر اینکه مدفن خواجه در جای دیگری باشد ارائه نشده لذا ممکن است مدفن خواجه نجم الدین کبری در زیرآباد جوین باشد،هر چند که مهر تایید بر این ادعا را یافته های علمی باستان شناسی در کاوش های محلی می زند،علی ایحال کتب زیر جهت تحقیق بیشتر معرفی می گردد: 1- زرین کوب،عبدلاحسین،دنباله جستجو درتصوف ایران چاپ اول1362انتشارات امیرکبیر ص89-358 2- رجوع شود به تحقیقات فروزانفر،شرح احوالو نقد آثار عطارا 29- 19؛رساله ای هم به نام:تحقیق در احوال و آثار نجم الدین کبری اویسی:تالیف منوچهرمحسنی تهران 1346 شمسی،نشر شده است. 3- طبقات الشافعیه سبکی ص 115 4-فوایح الجمال و فواتح الجلاد،طبع فریتس مایور یسبادن 1957 شماره 155 مقایسه شود با 123-124 5- ملفوظات علاء الدوله سمنانی، به نقل از نفحات انس 421 6- یافعی،مرآه الجنان وقایع سنه 618 مقایسه شود با: طریق الحقایق 2/153 7- درباره روایت صوفیه راجع به شهادت او و اینکه می گویند مولانا جلال الدین در یک غزل خود به نحوه شهادت او اشارت دارد رجوع شود به : نفحات الانس 4-423 در باب جنبه تاریخی قصه مقایسه شود. 8- تعدادی رباعیات منسوب به او رابرتلس در مجموعه گزارش های آکادمی علوم روسیه چاپ کرده،1924- برای ترجمه فارسی مقاله وی رجوع شود به:مجله یادگار 4/101-96 تعدادی از این رباعیات و بعضی از آنچه در مجموعه های دیگر به شیخ نجم الدین کبری منسوب شده است.با این همه،نقل بعضی اشعار فارسی و عربی در رسالات شیخ کبری علاقه او را به شعر نشان می دهد و تردید در انتشار رباعیات منسوب به او تردید در وجود قریحه شاعری او را الزام نمی کند،اینکه شیخ نظام اولیاء از قول او در حق شیخ شهاب الدین سهروردی نقل می کند که گفت ((هر نعمتی که در بشر ممکن است شیخ شهاب الدین را دادند الاذوق سماع)). (فوایدالفواد/56)تمایل خود او را به سماع و شعر نشان می دهد.برای نمونه اشعار منسوب به او رجوع شود به ریاض العارفین241/240 9- رساله ای السایر الحایر از مارپن موله به سراه ترجمه جداگانه فارسی آن موسوم به: رساله السایر الحایر و همچنین با رساله الاصول العشیره ، و کتاب آداب السلوک شیخ توسط مارین موله عنوان ذیل در قاهره در مجموعه سالنامه های اسلام شناسی چاپ شده است:مقایسه شود با مقاله مارین موله در مجله مطالعات اسلامی چاپ پاریس. 11- نفحات الانس/426.حبیب السیر 2/6478،مقا یسه شود با مقاله عباسی زریاب خویی،در مجله یغم 7/543 12- تاریخ گزیده طبع عبدالحسین نوای /668 13- متن نامه مجد الدین بغدادی یغما بال 12/92 14- دکتر احمد علی رجایی، معرفی یک نسخه خطی، یما 18/3-531 15- مجتبی مینوی - مقدمه عقل و عشق ، طبع دکتر نقی تفضلی 32/30 خود این تقسیر، یا دیگری از وی در واقع تکمله تفسیری بوده است که گویند شبح کبری به تصنیف آن آغاز کرده بود. 16- مرموزات اسدی، به اهتمام دکتر شفیعی کدکنی، تهران/101-99 17- فرهنگ معین- 18 فرهنگ لغت نامه دهخدا 18- جامع التواریخ رشید الدین فضل ا...(منابع از کتاب دنباله جستجو در تصوف ایران تالیف زنده یاد عبدالحسین زرین کوب نقل به مضمون گردیده است).

:: بازدید از این مطلب : 303
|
امتیاز مطلب :
|
تعداد امتیازدهندگان :
|
مجموع امتیاز :
تاریخ انتشار : | نظرات ()